- کمک به پیگیری درمان با داروهای ضد باز جذب استخوان و درمان آنابولیک در بیماران مبتلا به استئوپورزیس.
- یک روش تشخیص کمکی برای شناسایی بیماری هایی که با turn over بالای استخوان همراهی دارند مانند بیماری پاژه
- این تست نبایستی به عنوان یک روش غربالگری در تشخیص استئوپورزیس درجمعیت عمومی مورد استفاده قرار بگیرد.
نمونه مورد نیاز:
سرم
روش انجام آزمایش :
Electro Chemi Luminescence ( ECL )
کلاژن نوع I بیشترین نوع کلاژن موجود در استخوان می باشد. در استخوان کلاژن نوع I توسط سلولهای استئوبلاست و به فرم پروکلاژن سنتز می شود. این فرم پیش ساز دارای یک ناحیه کوتاه حاوی توالی سیگنال (Signal Peptide Sequence) و یک دنباله در انتهای آمینی و یک دنباله در انتهای کربوکسیلی می باشد.
برای تشکیل مولکول کلاژن این دنباله ها توسط فعالیت پروتئینازها شکسته می شوند و وارد گردش خون می شوند که غلظت آن ها در خون بیانگر سرعت سنتز مولکول کلاژن نوع I می باشد.
پروکلاژن نوع I، یک نوع پروپپتید است که از کلاژن نوع I مشتق می شود. اگرچه پروپپتید کلاژن نوع I ممکن است از سایر بافتهای بدن مانند پوست، عروق، تاندون ها و غضروف ها وارد گردش خون شوند اما از آنجائیکه بافتهای غیراسکلتی معمولاً نسبت به استخوان turn over بسیار کمتری دارند بنابراین مقادیر بسیار ناچیزی از پروپپتیدهای موجود در گردش خون منشأ غیراسکلتی دارند.
انتهای آمینی پروکلاژن I که به عنوان P1NP (Procollagen- type 1N-terminal-propeptide) شناخته می شود به عنوان حساس ترین مارکر برای بازسازی استخوان در نظر گرفته می شود و اندازه گیری آن برای پیگیری درمان برای بازسازی استخوان و ممانعت از بازجذب استخوان بسیار مناسب می باشد.
پیشنهاد می شود که این تست قبل از شروع درمان استئوپورزیس و 3-6 ماه بعد از شروع درمان انجام گیرد.
مقادیر طبیعی بر اساس نوع کیت و روش مورد استفاده ممکن است متفاوت باشد.
Adults Male:
22 -87 ng/ml
Female:
Premenopausal: 19 -83 ng/ml
Postmenopausal: 16 -96 ng/ml
این تست بایستی قبل از شروع درمان استئوپورزیس به منظور به دست آوردن مقادیر پایه انجام شود.
3-6 ماه پس از شروع درمان افزایش حدود %21 و بیشتر از آن به نسبت مقادیر پایه نشانه پاسخ مناسب به درمان می باشد.
P1NP بصورت یک ساختار ترایمر آزاد می شود اما به سرعت در خون و تحت تأثیر دما به ساختارهای منومری شکسته می شود.
در این روش هر دو نوع ساختار P1NP مورد اندازه گیری قرار می گیرد.
روند افزایش یا کاهش در مقدار P1NP بستگی به نوع درمان مورد استفاده برای استئوپورزیس دارد. در درمان با بیس فسفونات ها کاهش 70 درصدی در سطح P1NP،3-6 ماه پس از شروع درمان نسبت به مقادیر پایه مشاهده می شود. هورمون درمانی نیز سبب کاهش سطح P1NP امّا در مقادیر کمتر به نسبت بیس فسفونات ها می شود.
در بیمارانی که تحت درمان با teriparatide (هورمون پاراتیروئید 1-34 نوترکیب انسانی) هستند افزایش سطح P1NP نسبت به مقادیر پایه نشانه پاسخ به درمان مناسب و شکل گیری استخوان می باشد.
نشان داده شده است که سطوح P1NP یک ماه پس از شروع درمان با teriparatide بطور قابل توجهی افزایش می یابد و 6 ماه پس از درمان به حداکثر خود می رسد.
- مقادیر سرمی P1NP دارای تغییرات شبانه روزی می باشد و سطح آن در شب ها افزایش پیدا می کند.
- وقتی که اندازه گیری سریالی P1NP انجام شود، نمونه گیری بایستی در ساعت مشخص در هر روز جمع آوری گردد.
P1NP در کبد متابولیزه می شود. در افرادیکه مبتلا به بیماری های کبدی شدید هستند، کاهش پاکسازی P1NP توسط کبد می تواند سبب افزایش سطوح آن شود.
1. Liberman UA, Weiss SR, Broll J, et al: Effect of oral alendronate on bone mineral density and the incidence of fractures in postmenopausal osteoporosis. The Alendronate Phase III Osteoporosis Treatment Study Group. N Engl J Med. 1995;333(22):1437-1443.
2. McClung MR, San Martin J, Miller PD, et al: Opposite bone remodeling effects of teriparatide and alendronate in increasing bone mass. Arch Intern Med. 2005 Aug 8-22;165(15):1762-1768.
3. Eastell R, Krege JH, Chen P, et al: Development of an algorithm for using PINP to monitor treatment of patients with teriparatide. Curr Med Res Opin. 2006 ;22(1):61-66.
4. Vasikaran S, Eastell R, Bruyere O, et al: IOF-IFCC Bone Marker Standards Working Group. Markers of bone turnover for the prediction of fracture risk and monitoring of osteoporosis treatment: a need for international reference standards. Osteoporos Int. 2011;22(2):391-420.